خیزش فرودستان / گفت‌وگو با آصف بیات / ترجمه‌ی مهرداد امامی

توسط نقد اقتصاد سیاسی • 11/01/2018

/ گفت‌وگوی سایت سندیکای ترکیه با آصف بیات/

 

 آقای بیات، یک‌بار دیگر در ایران شاهد موجی از اعتراضات هستیم. در مورد ویژگی‌های معترضان چه می‌اندیشید؟

توفان آخرین اعتراضات اجتماعی در ایران، به نظر می‌رسد که از منظر مقیاس نسبت به جنبش سبز سال 1388 تقریباً خیره‌کننده و گسترده‌تر است. اتفاقی که در روزهای اخیر روی داد، طغیان فرودستان در برابر شرایط اشتغال، قیمت‌ها، مسکن، محیط‌ زیست و گرانی است ـ منظور از فرودستان نیز ستم‌دیدگان، بی‌کاران، گروه‌های فاقدامنیت، کارگران، زحمت‌کشان و گروه‌های کم‌درآمدی است که هم دولت‌های اصلاح‌طلب و هم اصول‌گرا سرنوشت آن‌ها را در اختیار بازار آزاد قرار داده‌اند و از سیاست‌های اقتصادی متضرر شده‌اند.

 

بار دیگر در محیط‌های جریان رسمی، بحث بر سر بی‌هدف بودن معترضان، غیرعقلانی و غیرسیاسی بودن آن‌ها و تشبیه معترضان به تب تندی است که به سرعت از پا خواهند نشست، چیزی که پیش‌تر در قالب مفهوم‌پردازی بر سر «خیابان عربی» شاهدش بودیم.

 بله، از جانب ثروتمندان و طبقات متوسط شاهد تخریب فرودستان هستیم، گویی فرودستان متوجه نیستند که توسل به خشونت در سیاست آخرین راه چاره است. اصل ماجرا این است که در رابطه با اعتراضات اجتماعی کنونی در میان طبقات متوسط، انشقاقی وجود دارد که ناشی از فاصله‌گذاری کسانی است که در زمان جنبش سبز تقریباً فعال بودند. این مسئله‌ای واقعی است.

از طرف دیگر هم، کسانی وجود دارند که از روز اول اعتراضات بر «فریب امپریالیستی» تأکید کرده‌اند.

شخصیت‌هایی مثل دونالد ترامپ، بنیامین نتانیاهو و محمد بن سلمان سعودی، و سلطنت‌طلبان ایرانی که سعی دارند به زور مطالبات «تغییر رژیم» خود را وارد مطالبات توده‌های مردم کنند، در واقع عناصری هستند که این قیام فرودستان را پیچیده‌تر کرده و دخلش را می‌آورند. این وضعیت تنها محدود به بی‌اعتبار کردن خود جنبش نمی‌شود بلکه در عین حال بهانه‌ای می‌شود تا با ادعای کمک گرفتن از «نیروهای خارجی» به آزار و اذیت معترضان بپردازند. واقعیت این است که مسلماً نیروهای خارجی خواستار بی‌ثبات کردن نظام اسلامی هستند اما این موضوع کوچک‌ترین ارتباطی با شکایت‌ها و مطالبات مشروع معترضان تهی‌دست ندارد.

امروزه در چهارچوب مبارزه‌ی عملی آیا می‌توانیم از چپ ایران سخن بگوییم؟ چپی که در خیابان‌ها حضور دارد؟

در میان کسانی که به معترضان پیوسته‌اند کنشگران چپ بسیارند که بخش بزرگی از آن‌ها شامل دانشجویان می‌شوند. در واقع، بخش اعظمی از آن‌ها نیز اکنون بازداشت شده‌اند. اما به تعبیر کلی، شمار چپ‌ها تقریباً محدود است. این وضعیت، به هیچ ترتیب شبیه به دورانی نیست که در روزهای اولیه‌ی انقلاب ده‌ها گروه سوسیالیستی و صدها هزار نفر از حامیان آن‌ها در خیابان بودند.

پس می‌توانیم بگوییم که به طور کلی تأثیر چپ‌ها در این اعتراضات محدود است؟

همان‌طور که در بسیاری دیگر از نقاط جهان هم شاهدش هستیم، در ایران نیز نیروهای چپ تقریباً ضعیف هستند و سازمان‌های بسیار کمی باقی مانده‌اند. این وضعیتی طعنه‌آمیز است چرا که دقیقاً در روزهایی که سیاست‌های نولیبرالی پیوسته در حال اجرا هستند و حکومت‌ها نیز به طور کلی اهمیت چندانی برای زندگی میلیون‌ها فرودست قائل نیستند، نیاز به بسیج و سازماندهی در جهت یک جنبش سوسیالیستی دموکراتیک بیش از پیش احساس می‌شود.

اگر چپ به طور کلی در خیابان‌ها حضور نداشته باشد یا تا جایی که شاهدش بوده‌ایم، حضوری بسیار ضعیف داشته باشد، نقش گروهی که به تعبیر شما «به‌اصطلاح شهروند» (sözde vatandaş) هستند در این اعتراضات چیست؟

روشن است که هنوز اطلاعاتی در این مورد که جمعیت معترضان مربوط به کدام بخش‌ها می‌شود در دست نیست. برای پی بردن به این موضوع، نیاز به انجام پژوهش‌هایی جامع‌تر است. اما اگر بخواهم به‌طور کلی چیزی بگویم، شاهد آنیم که ترکیب معترضان در خیابان از فرودستان، گروه‌های فاقد امنیت و کارگران تشکیل شده است. بخش بزرگی از معترضان را جوانان (90 درصد دست‌گیرشدگان کم‌تر از 25 سال سن دارند)، مردان، ساکنان شهرهای کوچک (شهرستان‌ها) و اکثراً هم افرادی باسواد تشکیل می‌دهند.

بسیار خب، وضعیت زنان و گروه‌های قومی ستم‌دیده به چه ترتیب است؟ چه نقشی در اعتراضات دارند؟

زنان در خیابان چندان دیده نمی‌شوند. شاید بعضی وقایع خشونت‌بار مانع از پیوستن زنان، سالمندان یا کودکان به اعتراضات می‌شوند. در واقع، مشارکت این گروه‌ها از منظر قدرت جنبش اعتراضی بسیار حائز اهمیت است. این واقعیت که اعتراضات به بیش از 100 شهر کوچک گسترش یافته‌اند حاکی از این است که بخش‌هایی از اقلیت‌های قومی و زبانی از قبیل لرها، ترک‌ها و اعراب نیز در این جنبش اعتراضی نقش داشته‌اند.

هشتم ژانویه‌ی 2018

منبع: نقد اقتصاد سیاسی